معنی پایتخت مغولستان
حل جدول
اولان باتور
پایتخت کشور مغولستان
اولان باتور
مغولستان
سرزمین صحراها
سرزمین صحرا ها
مرکز مغولستان
اولان باتور
شهر مغولستان
دارهان
صحرای مغولستان
گبی
پایتخت
تختگاه
لغت نامه دهخدا
مغولستان. [م ُ غ ُ ل ِ](اِخ) مغولستان داخلی.سرزمین مستقلی است در شمال چین و در جنوب مغولستان که در حدود 1177500 کیلومتر مربع وسعت و 9200000 تن سکنه دارد و مرکز آن «هوهه هوت » است.(از لاروس). و رجوع به دو مدخل قبل شود.
مغولستان. [م ُ غ ُ ل ِ](اِخ) جمهوری توده ای مغولستان که تا چندی پیش به مغولستان خارجی شهرت داشت، کشوری است در آسیای مرکزی که در حدود 1563000 کیلومتر مربع وسعت و 1210000 تن سکنه دارد. مرکز آن «اولان -باتور» است و در قسمت شمالی مغولستان واقع است. جمهوری توده ای مغولستان یکی از مراکز پرورش مواشی و مخصوصاً پرورش گوسفند است، ولی مردم این سرزمین به تبعیت از شریک مهم و اساسی بازرگانیش، اتحاد جماهیر شوروی به راه سکونت در خانه ها و بالاخره به شهرنشینی کشیده می شوند. این کشور در سال 1921 م. به استقلال رسید و در سال 1924 م. به صورت جمهوری توده ای درآمد و در سال 1946 م. به وسیله ٔ دولت چین به رسمیت شناخته شد.(از لاروس). و رجوع به مدخل قبل شود.
مغولستان.[م ُ غ ُ ل ِ](اِخ) سرزمینی است در آسیای مرکزی که در میان کوههای خنگان بزرگ آلتائی، تیان شان و تان شان و در شمال چین، میان منچوری و چین شمالی و سیبری قرار دارد و در حدود نیمی از آسیای مرکزی را شامل است و 3/5 میلیون کیلومتر مربع وسعت و هوائی خشک و بری دارد و به دو قسمت تقسیم شده است: مغولستان داخلی و جمهوری مغولستان. و رجوع به دو مدخل بعد و لاروس و ایران باستان ج 3 ص 2251 شود.
پایتخت
پایتخت. [ت َ] (اِ مرکب) پاتخت. شهری که پادشاه در آن سکونت دارد و بعربی دارالسلطنه گویند. (غیاث اللغات). قُطب. حاکم نشین. کرسی. کرسی مملکتی.دارالملک. پادشائی. حضرت. واسطه. قاعده (تبریز قاعده آذربیجان است). قاعده ٔ ملک. عاصمه. قصبه. مستقر. مقر. مستقر ملک. نشست. نشست گاه. تختگاه. ام البلاد. سریر. سریرگاه. دارالاماره. دارالمملکه. دار مملکت: ثم عبدالعزیزبن موسی بن نصیر و سریره اشبیله. ثم ایوب بن حبیب اللحمی و سریره قرطبه. (نفخ الطیب ج 1 ص 140).
فرهنگ معین
(تَ) (اِمر.) شهری که محل مقر حکومت باشد.
فرهنگ عمید
شهری که مرکز سیاسی یک کشور، محل اقامت پادشاه یا رئیسجمهوری و هیئت دولت باشد،
فارسی به عربی
راسمال
معادل ابجد
3000